پرسش :
چه اموری سبب غفلت انسان از آخرت می شود؟
پاسخ :
اموری که سبب می شوند انسان از آخرت غفلت ورزد گذشته از شبهات اعتقادی و پندارهای باطل فکری عبارت است از:
1ـ رفاه طلبی و اسراف و إتراف.
2ـ دل بستن به خوشی و خوش گذرانیهای زودگذر، سرگرمیها، عیش و نوش و هوس رانی.
3ـ ثروت اندوزیهای بی حدّ و مرز.
4ـ دشواری راه و خستگی انسان و … .
به طور کلّی می توان گفت هم سختی، و هم خوشی سرگرم کننده، دنیا طلبی و ثروت اندوزیهای بی حدّ و مرز، گمراه کننده و بازدارنده از یاد قیامت است.
یکی از نمونههای بارز دنیا طلبی و غرور، جریان قارون است. خداوند می فرماید: قارون یکی از ثروتمندان قوم موسی(ع) بود. ما امکانات و ثروت کلان به او دادیم (و بدین وسیله او را آزمودیم) به او گفته شد: به مال و ثروت خود مغرور مباش که خدا هرگز مردم پر غرور و نشاط را دوست نمی دارد؛ «وابتغ فیما اتیک الله الدّار الاخرة و لاتنسَ نَصیبک من الدنیا» قصص/77؛ [و بکوش با آنچه که خدا به تو عطا فرموده ثواب و سعادت دار آخرت را تحصیل کنی (به یاد قیامت باش)، لیکن بهره ات از دنیا را هم فراموش مکن.] امّا قارون فقط به زینت و تجمّل دنیوی توجه داشت. دنیا جویان نیز آرزوی مال و ثروت همانند او را داشتند. اما غفلت از یاد قیامت سبب خسف او شد: «فَخَسَفْنا به و بداره الارض فما کان لَه مِن فِئةٍ یَنصرونه مِن دوُن الله وما کان مِن المنتصرین» قصص/81؛ پس از اندک زمانی او را با خانه اش به زمین فرو بردیم و هیچ کس جز خدا نتوانست او را یاری کند و خود او نیز هیچ گونه کمک دریافت نکرد. قرآن در مقام نتیجه گیری می فرماید: «تلک الدّار الاخرة نجعلها للّذین لا یریدون عُلوّاً فی الارض ولا فساداً والعاقبة لِلمتّقین» قصص/83؛ [ما خانة آخرت را برای آنان که در زمین ارادة علوّ، فساد و سرکشی ندارند مخصوص می گردانیم.] سرای زنده و جاوید ویژه کسانی است که فخر فروش، مستکبر، تجمّل پرست، دنیا زده، خوش گذران و عیّاش نباشند. قارون با کردار خود سبب شد تا عدّه ای مقام و دارایی او را آرزو کنند و همچون او سرگرم زینت و زیور گردند.
یکی از اشتباهات بزرگ بشر این است که بر اثر انکار معاد و نفی روز حساب می انگارد تبه کاران و شایستگان یکسانند: «أم حَسِب الَّذین اجترحوا السَّیِّئات ان نَجعلهم کالّذین امنوا و عَملوا الصّالحات سَواء مَحیاهم و مَماتهم ساء ما یَحکُموُن» جاثیه/21؛ [آیا آنان که مرتکب اعمال زشت و تبه کاری شدند گمان کردند آنان را مانند کسانی که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند یکسان قرار می دهیم تا در مرگ و زندگی هم یکسان باشند؟ هرگز چنین نیست و داوری باطل و جاهلانه است] سرّ این یکسان انگاری آن است که اگر حیات بعد از مرگ یعنی معاد نباشد و همگان با مردن از بین بروند و معدوم گردند، یکسان خواهند بود؛ زیرا اشیا یا اشخاص معدوم هیچ امتیازی با هم ندارند و پرهیزکار و تبه کار مساوی هم خواهند بود. این دسته یعنی منکران معاد پیرو خواستههای نفسانی بوده و در واقع پروردگارشان هواست: «أَفرءَیت مَن اتّخذ إلهَه هَواه» جاثیه/23؛ [ای رسول ما می نگری آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده است؟] منطق این گروه چنین است: «وقالوا ما هِی إِلّا حَیاتُنا الدُّنیا نَموتُ و نَحیا وما یُهلکنا إلاّ الدّهر وما لهم بذلک مِن عِلم إنْ هم إلاّ یَظُنّون» جاثیه/24؛ [گفتند: زندگی ما جز همین دنیا و حیات طبیعت نیست و کسی ما را نمی میراند و حشر و نشر و قیامتی نخواهد بود. این سخن را نه از روی علم و دلیل، بلکه از روی وهم و خیال می گویند.]
منطق مادیین زمان ما نیز همین است؛ چون ندیدند مرده ای زنده شود، می پندارند معاد و قیامت وجود ندارد. دلیل آنان این است که اگر معادی وجود دارد نیاکان ما را زنده کنید: «ما کان حُجّتهم إلاّ أن قالوا ائتوا بآبائنا إن کُنتم صادقین» جاثیه/25. خدای سبحان در پاسخ آنان می فرماید: «قل الله یُحییکم ثمّ یُمیتکم ثمّ یجمعکم إلی یوم القیامة لا ریب فیه ولکنّ أکثر النّاس لا یعلمون» جاثیه/26؛ نگویید روزگار و طبیعت ما را از بین می برد؛ زیرا نظام آفرینش محکم و متقن و بر پایه علم و حکمت استوار است. مبدأ این عالم وجود مقدّس الله است که به شما حیات می دهد و شما را از این عالم به سرای دیگر منتقل میکند. در حق بودن آن روز تردیدی وجود ندارد و امری ضروری و حتمی است، ولی منکران معاد از روی جهل آن را انکار میکنند: «وَلِلّهِ مُلک السَّموات والارض ویَوم تقوم السّاعة یومئذٍ یخسر المُبطلون» جاثیه/27؛ فرمانروایی آسمان و زمین از آن خدای سبحان است. او می تواند آنها را به نظام دیگر تبدیل و به حساب همگان رسیدگی کند. روزی که قیامت قیام کند بر آنان که عمری را به بطالت و بیهودگی گذراندهاند معلوم خواهد شد که خسارت زده و سرمایه باخته اند.
آری در آن روز هر گروهی را به کتاب کردارش فرا می خوانند: «وتری کلّ أمّة جاثیة کلّ أمّة تدعی إلی کتابها الیوم تُجزون ما کنتم تعملون» جاثیه/28؛ [هر فرقه ای به سوی کتاب و نامة عمل خود خوانده خواهد شد و ندا داده می شود که امروز همه به پاداش اعمال خود می رسید.] بنابراین، به یاد معاد بودن هم وظیفه فرد است و هم وظیفه جامعه و گروه؛ انسان هم در برابر وظایف فردی مسؤول است و هم در برابر وظایف جمعی، و سعادت او جز با رعایت همه مسؤولیتها به دست نخواهد آمد.
اموری که سبب می شوند انسان از آخرت غفلت ورزد گذشته از شبهات اعتقادی و پندارهای باطل فکری عبارت است از:
1ـ رفاه طلبی و اسراف و إتراف.
2ـ دل بستن به خوشی و خوش گذرانیهای زودگذر، سرگرمیها، عیش و نوش و هوس رانی.
3ـ ثروت اندوزیهای بی حدّ و مرز.
4ـ دشواری راه و خستگی انسان و … .
به طور کلّی می توان گفت هم سختی، و هم خوشی سرگرم کننده، دنیا طلبی و ثروت اندوزیهای بی حدّ و مرز، گمراه کننده و بازدارنده از یاد قیامت است.
یکی از نمونههای بارز دنیا طلبی و غرور، جریان قارون است. خداوند می فرماید: قارون یکی از ثروتمندان قوم موسی(ع) بود. ما امکانات و ثروت کلان به او دادیم (و بدین وسیله او را آزمودیم) به او گفته شد: به مال و ثروت خود مغرور مباش که خدا هرگز مردم پر غرور و نشاط را دوست نمی دارد؛ «وابتغ فیما اتیک الله الدّار الاخرة و لاتنسَ نَصیبک من الدنیا» قصص/77؛ [و بکوش با آنچه که خدا به تو عطا فرموده ثواب و سعادت دار آخرت را تحصیل کنی (به یاد قیامت باش)، لیکن بهره ات از دنیا را هم فراموش مکن.] امّا قارون فقط به زینت و تجمّل دنیوی توجه داشت. دنیا جویان نیز آرزوی مال و ثروت همانند او را داشتند. اما غفلت از یاد قیامت سبب خسف او شد: «فَخَسَفْنا به و بداره الارض فما کان لَه مِن فِئةٍ یَنصرونه مِن دوُن الله وما کان مِن المنتصرین» قصص/81؛ پس از اندک زمانی او را با خانه اش به زمین فرو بردیم و هیچ کس جز خدا نتوانست او را یاری کند و خود او نیز هیچ گونه کمک دریافت نکرد. قرآن در مقام نتیجه گیری می فرماید: «تلک الدّار الاخرة نجعلها للّذین لا یریدون عُلوّاً فی الارض ولا فساداً والعاقبة لِلمتّقین» قصص/83؛ [ما خانة آخرت را برای آنان که در زمین ارادة علوّ، فساد و سرکشی ندارند مخصوص می گردانیم.] سرای زنده و جاوید ویژه کسانی است که فخر فروش، مستکبر، تجمّل پرست، دنیا زده، خوش گذران و عیّاش نباشند. قارون با کردار خود سبب شد تا عدّه ای مقام و دارایی او را آرزو کنند و همچون او سرگرم زینت و زیور گردند.
یکی از اشتباهات بزرگ بشر این است که بر اثر انکار معاد و نفی روز حساب می انگارد تبه کاران و شایستگان یکسانند: «أم حَسِب الَّذین اجترحوا السَّیِّئات ان نَجعلهم کالّذین امنوا و عَملوا الصّالحات سَواء مَحیاهم و مَماتهم ساء ما یَحکُموُن» جاثیه/21؛ [آیا آنان که مرتکب اعمال زشت و تبه کاری شدند گمان کردند آنان را مانند کسانی که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند یکسان قرار می دهیم تا در مرگ و زندگی هم یکسان باشند؟ هرگز چنین نیست و داوری باطل و جاهلانه است] سرّ این یکسان انگاری آن است که اگر حیات بعد از مرگ یعنی معاد نباشد و همگان با مردن از بین بروند و معدوم گردند، یکسان خواهند بود؛ زیرا اشیا یا اشخاص معدوم هیچ امتیازی با هم ندارند و پرهیزکار و تبه کار مساوی هم خواهند بود. این دسته یعنی منکران معاد پیرو خواستههای نفسانی بوده و در واقع پروردگارشان هواست: «أَفرءَیت مَن اتّخذ إلهَه هَواه» جاثیه/23؛ [ای رسول ما می نگری آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده است؟] منطق این گروه چنین است: «وقالوا ما هِی إِلّا حَیاتُنا الدُّنیا نَموتُ و نَحیا وما یُهلکنا إلاّ الدّهر وما لهم بذلک مِن عِلم إنْ هم إلاّ یَظُنّون» جاثیه/24؛ [گفتند: زندگی ما جز همین دنیا و حیات طبیعت نیست و کسی ما را نمی میراند و حشر و نشر و قیامتی نخواهد بود. این سخن را نه از روی علم و دلیل، بلکه از روی وهم و خیال می گویند.]
منطق مادیین زمان ما نیز همین است؛ چون ندیدند مرده ای زنده شود، می پندارند معاد و قیامت وجود ندارد. دلیل آنان این است که اگر معادی وجود دارد نیاکان ما را زنده کنید: «ما کان حُجّتهم إلاّ أن قالوا ائتوا بآبائنا إن کُنتم صادقین» جاثیه/25. خدای سبحان در پاسخ آنان می فرماید: «قل الله یُحییکم ثمّ یُمیتکم ثمّ یجمعکم إلی یوم القیامة لا ریب فیه ولکنّ أکثر النّاس لا یعلمون» جاثیه/26؛ نگویید روزگار و طبیعت ما را از بین می برد؛ زیرا نظام آفرینش محکم و متقن و بر پایه علم و حکمت استوار است. مبدأ این عالم وجود مقدّس الله است که به شما حیات می دهد و شما را از این عالم به سرای دیگر منتقل میکند. در حق بودن آن روز تردیدی وجود ندارد و امری ضروری و حتمی است، ولی منکران معاد از روی جهل آن را انکار میکنند: «وَلِلّهِ مُلک السَّموات والارض ویَوم تقوم السّاعة یومئذٍ یخسر المُبطلون» جاثیه/27؛ فرمانروایی آسمان و زمین از آن خدای سبحان است. او می تواند آنها را به نظام دیگر تبدیل و به حساب همگان رسیدگی کند. روزی که قیامت قیام کند بر آنان که عمری را به بطالت و بیهودگی گذراندهاند معلوم خواهد شد که خسارت زده و سرمایه باخته اند.
آری در آن روز هر گروهی را به کتاب کردارش فرا می خوانند: «وتری کلّ أمّة جاثیة کلّ أمّة تدعی إلی کتابها الیوم تُجزون ما کنتم تعملون» جاثیه/28؛ [هر فرقه ای به سوی کتاب و نامة عمل خود خوانده خواهد شد و ندا داده می شود که امروز همه به پاداش اعمال خود می رسید.] بنابراین، به یاد معاد بودن هم وظیفه فرد است و هم وظیفه جامعه و گروه؛ انسان هم در برابر وظایف فردی مسؤول است و هم در برابر وظایف جمعی، و سعادت او جز با رعایت همه مسؤولیتها به دست نخواهد آمد.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}